بمب خنده
بمب خنده
اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم ماکارونی ام مثل برنج میکارن در میاد.... بابا اینطوری نگاه نکنید الان دیگه میدونم درخت داره.... مامانم بهم میگه لیوان آب بده بهش میگم:میخوای بخوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میگه پ ن پ میخوام باهاش حموم کنم... مادرا جدیدا اعصاب ندارنا به تفکرات ما جووونا توجه نمیکنن اصن با دوستم رفتیم خیابون تصادف شده بود یه یارو دراز کشیده بود روش پارچه سفید انداخته بودن . ئوستم میگه به نظرت مرده؟ میگم پ ن پ تصادف خستش کرده داره استراحت میکنه. توهم ساکت باش تا بیدار نشه. رفتم تو مغازه به بابام میگم من این مجله رو میخوام . میگه میخوای بخونیش؟ میگم پ ن پ میخوام همینجا بخورمش. گلمرادبچش می افته داخل چاه میگه هر کی بیرونش اورد مال خودش دختر عموم داشت شوهرشو صدا میکرد میگفت: پیشی من.. جوجوی من... موشی ... بعد به من گفت بهرامو صدا کن.. منم بلند گفتم :حیووون خانمت کارت داره... نمیدونم 6 ماهه دختر عموم باهام حرف نمیزنه.مگه پیشی و موشی و جوجو 3تاشون حیوون نیستن به خواهر زاده ام میگم علم بهتره یا ثروت؟؟؟؟میگه یه دایی خل و چل داشته باشی که راه به راه بهش بخندی از جفتشم بهتره یه روز خسیسهبه یه حاجی اقا میگه من زمان جنگ به یه عراقی پناه دادم.گناه کردم؟ حاجی میگه نه تازه ثوابم کردی. میگه اخه شبی ده تومن ازش میگیرم . میگه ایراد نداره. بعد خسیسه میگه به نظرتون بهش بگم جنگ تموم شده؟؟؟؟؟؟ قدیما مهمون میومد خونمون میگفتن قبله کدوم طرفه؟؟؟ الا تا میان میگن پسورد وایر لستون چیه؟ اصن یه وضی رفتم کلانتری میگم گوشیم گم کردم میگه کجا گم کردی؟ میگم پارک. میگه چرا رفتی پارک؟ اصلا با کی بودی ؟ گروهبان صفدری خانم میرن بازداشگاه. اصن یه وضی زنگ خونه رو زدم بابام از پشت آیفون گفت:تنهایی؟ گفتم:نه خونه محاصره است. بهتره تسلیم شیم بابا هیچی دیگه ...امشب چه باد خنکی میوزه توی پارک یکی تعریف میکرد:توی آسانسور بوده یه دختره هم سوار میشه اول ساکته بعد میگه چطوری؟گفتم الحمدلله معلوم شد داره با تلفن حرف میزنه هیچی دیگه منم تسبیحمو از تو جیبم در اوردم ادامه دادم لحمدلله لحمدلله....
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
Designer : tools sky